• ۱۳۹۵/۰۹/۲۹ ۰۰:۵۹:۰۰
  • در طراحی موزه
  • توسط argan2
  • بازدید: 2172
  • اخرین ویرایش: ۱۳۹۶/۰۸/۱۴ ۱۲:۵۰:۴۵
  • چاپ نوشته هاچاپ پی دی اف
موزه یهود برلین

موزه یهود برلین

 موزه یهود برلین

ارگان معماری میگوید: گفتگو و کشمکش در مورد ساخت و گسترش موزه ی یهود در برلین سالها به طول انجامید و طی این مدت بسیاری از کارشناسان خبره در مورد مفهوم  و نتیجه ساخت چنین بنایی بحث و گفتگو کردند. نتیجه این مذاکرات برگزاری مسابقه ای در سال 1988 بود که برنده آن دنیل لیبسکنید (Daniel Libeskind) معرفی شد. معمار برجسته ای که در سال 1946 در لهستان بدنیا آمد و ساخت بخش الحاقی موزه یهو برلین از مهم ترین آثار او به شمار می رود.

 موزه یهود برلین

ستاره داوود يا همان مهر سليمان؛ ستاره ای که جنبه هاي مكمل مختلفي را نشان مي دهد. مثلث سر بالا نماد آتش و در عين حال نماد انساني است كه در جهت كائنات فعال و در جهت زمين منفعل است. مثلث سرپايين را انساني مي دانند كه در جهت زمين فعال و در جهت آسمان منفعل است. فرم ساختمان همچون ستاره داوودی است که در هم ریخته شده است. ایده شکستن نشان یهود، ایده ای است که قبل از هر چیز به هویتی فاقد تفکر ارزشمند اشاره داشته و نشان از نگرشی چند بعدی دارد. نگرشی که از دید آن، چه ظالمی که کورکورانه ظلم می کند و چه مظلومی که کورکورانه دفاع می کند هر دو متعلق به چرخه ای فاجعه بارند. به همین دلیل در موزه یهود برلین آلمان هیچ نشانی از ضدیت با نازیسم به چشم نمی آید.

نمای موزه

ساختمان، شخصیتی زخم خورده و آرام دارد. لیبسکیند در طراحی بنا سعی کرده است کانسپت های زیادی را پیاده کند اما یکی از جالبتربن آنها ، کانسپت نما است. نمای ساختمان پر است از خطوط عمودی، افقی و مورب تو خالی که در نگاه اول بیننده فکر می کند که این خطوط بدون هدف طراحی شده است، اما این گونه نیست.

لیبسکیند برای طراحی این خطوط از اپرای " موسی و هارون " اثر آرنولد شونبرگ الهام گرفته است. شونبرگ از سال 1930 تا 1932 به نگارش اپرای سه پرده ای " موسی و هارون" پرداخت ولی هیچگاه نتوانست پرده سوم را به پایان برساند و اپرا ناتمام ماند و این ناتمامی در فرم کلی بنا دیده می شود. ( انگار فرم زیگزاگ بنا قرار است تا بی نهایت ادامه یابد اما در یک نقطه قطع شده است) و البته در نقل قولی دیگر آمده است که؛ این خطوط روی بنا الهام گرفته از نقشه برلین و نشان دهنده محلات یهودی نشین است

موزه

فرم پس از تولد در مسیر خود و در جهت الحاق به نشانه های تاریخی سایت، ناآرام و سرکش قطعیت ها را از بین برده و به نوعی از خود ویرانگی دست می زند. مخاطبی که به درون این فرم راه می یابد،واقعه هولوکاست را در قالب کیفیات فضایی، سیرکولاسیون ها و مکث ها تجربه می کند.

و البته كسي نمي تواند ابتدا و انتهاي فرم را از هم تشخيص دهد. فرم موزه نشانه ايست كه از هر مدول قطعي برق آسا مي گريزد. پيچ و تاب هاي اين نشانه در هيچ مختصات دكارتي قابل پيش بيني نيستند. ضد هندسه و ضد جايگاه پذيري در هر عنوان هندسي هستند.

شکاف ها در متن فرم موزه به شدت تاویل پذیرند و به سبب نا آشنا و متعارف بودنشان هراس انگیزند، گویی مخاطبان نمی بایست از روزنه های آشنا و متعارف به جهان بیرون بنگرند که این خود مفهمومی استعاره آمیز است. همين هراس براي انسان امروزي كه بااطمينان به دور از هيچ ترسي به بالا رفتن آسانسورها و جت ها اعتماد مي كند كافيست.

 موزه یهود

لیبسکیند در ساختار سیرکولاسیون موزه، سه مسیر را طراحی کرده است. این مسیرها از سه مفهموم ویرانی(مرگ)، سرگردانی(تبعید) و وجود ( تداوم) سرچشمه می گیرند که همواره با زندگی یهودیان آلمان پیوند داشته اند. هیچ کدام از دو مسیر اول به فضاهای نمایشگاهی نمی رسند، تنها مسیر سوم یا همان وجود، به گالری ها منتهی می شود.

مسیر ویرانی به برج هولوکاست می رسد: حجمی عظیم، تهی و بتنی که دیواره های آن توسط شکافی در سقف اندکی روشن می شوند. کف این قسمت پوشیده از صورتک های چدنی است که بازدیدکنندگان ناگریز از راه رفتن بر روی آنها هستند و با پا نهادن بر روی آنها صدایی دردناک همچون جیغ انسان به گوششان می رسد.

مسیر سرگردانی شامل فضاهایی است که پنجره های متعددی در آن ها تعبیه شده، این پنجره ها دید به فضای خاصی را ممکن نمی سازند و هدف از طراحی آنها صرفا القای مفهوم سرگردانی است. این مسیر به فضای سبز پروژه منتهی می شود: یعنی همان باغ تبعید. در این فضا 48 ستون بتنی طراحی شده که از راس هر ستون یک درخت زیتون  سربرآورده است. در واقع ستون ها حایلی میان درختان و زمین هستند که به مفهوم از ریشه جداماندن- تبعید – اشاره دارد. تنها راه خلاصی از این باغ، بازگشت به درون موزه است و راه خروج دیگری وجود ندارد و به بیان دیگر تبعید همان زندان است.

نكته مهم ديگر در راستاي موفقيت اين موزه در حوزه معماري را مي توان به رابطه بين اثر و تئوري نسبت داد. لازم به ذكر است كه همواره بين اثر هنري و تئوري رابطه اي دو سويه برقرار بوده و هست. همين بس كه بسياري از تفكرات عصر مدرن از آثار هنري بزرگ نشات گرفته اند.


اشتراک

دیدگاه دیگران (بدون دیدگاه)...

Leave a reply

نام:: فیلد اجباری.
آدرس رایانامه: فیلد اجباری. غیر فعال
وبسایت::
کد امنیتی:: فیلد اجباری.
دیدگاه: فیلد اجباری.